کد مطلب:95678 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

خطبه 181-توحید الهی












[صفحه 473]

ستایش و طلب یاری از خدا سپاس سزاوار خدایی است كه همه آفریده ها به سوی او بازمی گردند و پایان هر كار و هر راهی بسوی اوست. او را ستایش می كنم به خاطر عظمت و احسان او و دلایل آشكاری كه بر یگانگی اوست. توانایی گویایی حق و لطف بی دریغ او و رحمت بسیار او مرا به این سپاس می انگیزد. سپاسی كه خیر را در پی دارد و خیریش افزایش نیكوئیها در حق ماست... من از او یاری می طلبم و به احسان او امیدوارم. مانند كسی كه همه امیدش بر اوست و می داند كه جز خدای او هیچكس مشگل گشای او نیست و جز به فضل و كرم او نباید امید داشت و تنها باید در برابر او سر فرود آورد و بند بندگی او را به گردن گرفت. من با پاكی دل و از صمیم قلب به یگانگی او ایمان دارم و در تنهایی، در برابر سختیها و مشكلات بسیار نیازمند و مشتاق بدو پناه می برم. خدای یگانه او خداوندی است كه زائیده نشده تا شریكی داشته باشد و نزائیده تا میراثی باقی گذارد، بر ازل بودن او زمانی متصور نیست. زیادی و كمی او را شامل نمی گردد و استواری وجود او در اندیشه ها به دلایل روشنی كه آشكار ساخته و به گواهی قدرت او بزرگی او به اثبات رسیده است. خلقت آسمانها كه بدون پایه ای، استوارند

نمونه ای از قدرت اوست و آن همه، اقرار بر ربوبیت و اعتراف بر بندگی اوست. آسمانها عرش خدا، و عرصه فرشتگان خداست و ستاره ها رهنمون آدمیان در شب است به گونه ای كه راه گم كردگان راه خود را بازیابند. خداوندی این چنین، آراسته، منزه و در خور ستایش است معبودی است كه در شب ظلمت و تیرگی برفراز زمین می گستراند و در همان سیاهی نه خزندگان در كوهها... نه غرشهای مهیب رعد و جهش برق در میان ابرها از چشم او پوشیده نیست. او حتی جای برگی را كه از درخت فرومی افتد می داند و حتی قطرات بی بهار باران را كه بر زمین فرومی غلتد می بیند كه در كدامین جویبار جاری می گردد و می بیند كه موریانه های كوچك چگونه دانه را به لانه خویش می كشد و می داند كه روزی پشه چگونه تامین می شود و بارداریش چگونه است.

[صفحه 474]

قلمرو خدا سپاس سزاوار خداوندگاریست كه قبل از خلقت عرش آسمان و فرش زمین و آدمی خود موجود بوده و آنقدر بزرگ است كه در اندیشه محدود آدمی نمی گنجد، و قلمرو خدایی نامحدود است و در حد مكانی و زمانی قرار نمی گیرد، به چیزی تشبیه نمی شود و در وصف نمی آید و با هیچ یك از حواس پنجگانه آدمی درك نمی شود و با هیچ یك از مردم قیاس نمی گردد. خدای تعالی با موسی سخن گفت، نه آنچنان كه با دهان و زبان و صوت و صدا باشد... و نشانه هایی از قدرت خویش را به او نشان داد. اما تو كه از توصیف پروردگارت عاجز مانده ای، اگر دانشی داری جبرئیل یا میكائیل با همه فرشتگان مقرب بارگاه الهی و جایگاه آنان را به توصیف آور فرشتگانی كه در برابر عظمت خدا سرفرود آورده اند، از بزرگی خدای تعالی در حیرتند كه چگونه می توانند آفریننده خویش را به وصف آورند، حقیقت آنست كه تنها كسی یا چیزی را می توان توصیف نمود كه هیاتی داشته باشد پس نمی توان چیزی را كه شكلی دارد و عمر آن بسر می آید و به نیستی می گراید صفت خداوند، داد. كه خدا به فروغ ابدی خویش هر ظلمتی را به نور و به قدرت خود، روشنایی را به ظلمت می كشاند.

[صفحه 474]

تقوی را برگزینید و من به شما می گویم كه از خدای خوش بیم داشته باشد و بدانید كه اگر مشیت الهی بر آن باشد كه عمر كسی دراز بماند مرگ از او روی می گرداند چنانچه سلیمان بن داود (ع) بر جن و انس تصرف یافت و پادشاهی كرد و علاوه بر مقام پیامبری فرمانروای مخلوقات بود. اما او نیز، بعد از آنكه از عمر خویش بهره گرفت، هدف تیرهای مرگ قرار گرفت و عمرش به پایان آمد و به سرای ابدی شتافت و شهر و خانه اش از وجود او تهی گردید... شما باید از زندگی گذشتگان عبرت بگیرید... كجایند عمقاله و فرزندان او كجایند فراعنه و فرزندان آنها كجا هستند مردمی كه پیامبران خدا را كشتند و احكام آنان را به نابودی كشیدند و مشعل ایمان را خاموش كردند و سنتهای زشت یاغیان و سركشان را پیش گرفتند. آنهایی كه با لشگر بسیار دشمن را فرومی كوبیدند و آنان كه خانه ها و شهرها را آباد نمودند كجا هستند.

[صفحه 475]

بدانید كه جانشینی از جانشینان پیامبر خدا كه سپر حكمت را برفراز خویش دارد طریق شناخت و فارغ ساختن خوش را فرا گرفته بپا می خیزد. كه حكمت و معرفت گمشده ای را نزد خود دارد اما او از چشم شما پنهان است تا زمانی كه اسلام برای مردم بیگانه و تنها خاطره ای از آن بماند، در آن زمان پیشوا بیاری اسلام می آید و از یاد رفته ها را در یادها زنده می سازد.

[صفحه 475]

ای مردم من به شما پندی آموختم كه پیامبران خدا بر امت خویش می آموختند و آن چیزی را روا داشتم كه جانشینان پیامبران در حق مومنان خدا روا می داشتند و آنهایی را كه به نرمش گفتار من بی اعتنایی داشتند و سركشی پیشه كردند به تازیانه ادب فروكوبیدم و برای تادیب آنان كوشیدم، اما با آنكه آنان را از عواقب راهشان آگاهی دادم پا به راه راست ننهادند راستی آیا شما منتظر پیشوایی به غیر من هستید؟

[صفحه 475]

ای مردم بدانید كه دنیا به هر كس كه به آن رو كند، از او روی می گرداند و زشتیها را به سوی او می گرداند. اما بندگان خوب خدا دل از دنیا بركندند و عازم كوچیدن به دنیای باقی شدند كه دنیا را بقایی نیست. برادران مسلمان ما كه در جنگ صفین، زمین را با خون خوش رنگین ساختند بهره ای بسیار بردند. زیرا كه در راه نیكی قدم نهادند و به سوی خدای خود شتافتند آنان كه زنده نماندند، خوشبخت ترند زیرا غصه و اندوهی بر ایشان نیست و عمر خود را در صدق و پاكی به آخر برده اند. كجا هستند عمار و ابن تیهان. و كجا هستند آنهایی كه با مرگ پیمان بستند دریغ كه اهل قرآن و آنهایی كه قرآن را به خوبی می خواندند و احترام می كردند، مرا تنها رها نكردند آنان سنت را زنده كردند و بدبختها را از بین بردند. و دعوت جهاد را پذیرفتند و با اعتماد به پیشوایان از او پیروی كردند افسوس كه رفته اند و نشانی از آنها نیست. ای بندگان خدا، من لشكری می آرایم پس هر كه اراده سفر به سوی خدا را دارد. مرا همراهی كند، جهاد... جهاد...


صفحه 473، 474، 474، 475، 475، 475.